سيد يعقوب خبير، هنرمند محبوب و دوست داشتنی تبریزیها ، با مرگ نابهنگام خود دیگر مجبور نیست با سیلی صورتش را سرخ نگهدارد و با کفشهای لنگه به لنگه اش مردم را بخنداند.
به گزارش صنعت تبریز ، خبیر که سال ها در صدا وسیمای مرکز آذربایجان شرقی فعالیت می کرد چهره ای مقبول و دوست داشتنی داشت.
وی نقش های مختلفی را در صدا وسیما از جمله بازیگری، تهیه کنندگی و کارگردانی عهده دار بود.
آنچه که مرحوم خبیر را در ذهن مخاطبان ماندگار کرد نقش آفرینی های وی در نقش های طنز اجتماعی بود.
اين مرحوم سي سال صادقانه با كمترين حق الزحمه دريافتي زندگيش را گذراند و با مستاجری و البته به سختی و باسيلي صورتش را سرخ كرد ولی همچنان می خندید در حالی که در درون دلواپس آینده نامبهم کاری خود بود آینده ای که امروز هم بسیاری از همکارانش در صدا و سیما با آن دست به گریبان هستند و با حداقل حقوق و کمترین مزایای ممکن و البته آینده ای نامعلوم به کارشان ادامه می دهند.
وی سالها نیروی حق الزحمه ای صدا و سیمای مرکز تبریز بود اما در سالهای پایانی قرارداد اداري با او بستند قرار دادی که به نظر خیلی دیر می آمد.
شاید بتوان گفت خبیر سالها سختی کشید و نتیجه این سختیها و فروخوردن دردهایی که نمی توانست فریاد بکشد او را با یک مرگ سریع و خونریزی مغزی و در نهایت مرگ بدرقه کرد.
وی البته سابقه بیماری و مشکل قلبی نیز داشت و این شاید برای کسی که دائم می خندید کمی تعجب آور باشد اما حقیقیت این است که درد او در دلش نهفته بود و همین نهفته بودن و خندیدن در ظاهر برای شاد کردن مردم قلبش را فشرده تر و فشرده تر می نمود.
خیری در قاب یک گزارش ساده و بی آلایش برای خیلی ها ماندگار شده و در کنار صدها بازی کمدی و طنزش در صدا و سیمای مرکز سهند در گزارشی اجتماعی مقابل دوربین رفت ودر حالی که به ستون مسجدی تاریخی در تبریز تکیه زده بود پلاتوی ماندگاری به زبان آورد و گفت: اینجا مسجد است ، اینجا سرشار از آرامش است و اینجا تو با خدایت به آرامش می رسی
خيري عزيز راحت به دنياي ابدي سفر كردی و بزرگترين افتخارت در زندگي صداقت و عزت نفست بود و مطمئنیم امروز هم در کنار خدایت به آرامش می رسی و آنچه را که دوست داشتی بدان ملحق میشوی .